انشا با موضوع خانه درس سوم پایه هفتم
درس سوم صفحه 42 پایه هفتم
انشا با موضوع خانه درس سوم پایه هفتم
یک خانه مکانی امن برای استراحت کردن، زندگی کردن و آسودن است در این مکان معمولاً یک فرد یا یک خانواده زندگی میکنند و وسایل خود را در آن نگهداری میکنند در فرهنگ سنتی و عامه ایرانی گاه از اصطلاح «چهار دیواری» به جای خانه استفاده میشود.[۱] خانههای جدید شامل سرویسهای بهداشتی و امکانات تهیه غذا نیز هستند اما در برخی مناطق همچنان برخی اقوام دارای خانههایی هستند که پیشرفت نکرده، از امکانات رفاهی یا حتی مکان ثابتی برخوردار نیست. چادرنشینی یکی از انواع این نوع زندگی است.
خانه معمولاً خصوصیترین ملک یک فرد یا یک خانواده در اجتماع است که از امنیت و حریمی مشخص و ویژه برخوردار است. امروزه به دلیل کمبود زمین در شهرها خانهها بیشتر به صورت آپارتمان ساخته میشوند.
***********
انشا اول : انشا با موضوع خانه به سبک توصیفی
مکانهای مختلفی در یک شهر وجود دارد. مدرسه، پارک، سینما، فرهنگسرا و… از این مکانها هستند. جایی هست که از همه مکانهای دیگر یک شهر اهمیت بیشتری دارد؛ آن مکان خانه است.
خانه محل جمع شدن افراد خانواده است. انسانها با زندگی در خانه و در کنار خانواده به آرامش دست پیدا میکنند. چرا که در این مکان احساسات فرصت بروز دارند. وجود پدر، مادر، خواهر و برادر به عنوان افرادی که در خانه حضور دارند، به آن گرما میبخشد و یکی از نیازهای اساسی انسان یعنی نیاز به آرامش، تأیید، حمایت و صمیمیت را برآورده میکنند.
خانههای یک شهر با توجه به وضعیت اقتصادی صاحبان آنها، بزرگ یا کوچک هستند. در شهرهای بزرگ بسیاری از خانهها آپارتمانی هستند که برای زندگی در آنها و داشتن رابطهای قانونمند و در عین حال صمیمی با همسایهها باید فرهنگ خاصی را رعایت کرد. در شهرهای کوچک و همین طور در محلههای قدیمی شهرهای بزرگ خانهها حیاط دارند و بچهها میتوانند آزادانه در آن بازی کنند.
خانهها در شهرهای مختلف معماریهای متفاوت دارند و از مواد گوناگون برای ساختن آنها استفاده میشود. در شهرهای بزرگ از آهن، سیمان و بتن برای ساخت خانه استفاده میشود. در شهرهایی که بارندگی زیاد است، خانهها سقف شیروانی دارند. در مناطق کویری در ساخت خانهها از خاک استفاده میشود. خانهها در مناطق محروم جنوب به شکل کپرهایی هستند از تنههای نخل درست شدهاند. خانه عشایر سیاه چادر است.
خانه های قدیمی که معماری زیبا دارند، به عنوان آثار تاریخی شناخته میشوند و برای بازدید عموم مردم از آنها استفاده میشود. به عنوان مثال خانه پیرنیا از خانههای تاریخی شهر کاشان است. خانه افراد مشهور در بعضی موارد به دست سازمان میراث فرهنگی ساماندهی و به موزه تبدیل میشود. خانه پدری نیما یوشیج در یوش، خانه پرفسور حسابی و خانه شهید رجایی از این خانهها هستند.
با همه این اوصاف خانه بهترین مکان دنیا است. هرجای دنیا که باشی، دوست داری یک روز به خانه برگردی و هیچ جای دنیا خانه نمیشود.
************
انشا دوم – انشا در مورد خانه به سبک ادبی
خانه کلمهای که چهار حرف بیشتر ندارد اما برای زندگی حرف ندارد و بی هیچ حرفی امنترین جای دنیا است. همانقدر امن که یک آشیانه برای جوجههای کوچک آرامش و امنیت دارد.
پرنده کوچک در آشیانهای که پدر و مادر با مهر و محبت ساختهاند، به پرواز درمیآید. جوجهای که در همین مکان پر و بال گرفته است و به این مکان تعلق دارد، از زمان ناتوانی تا اکنون که قدری بزرگ شده و قدر این آشیانه را بیشتر میداند؛ خانه دوست داشتنی با رنگهای گرم که از حضور افراد خانواده دلانگیز و درخشان شده است، او را در پناه خود جای میدهد.
خانه جایی است که افراد آن مهربانترین افراد دنیا هستند که دوست داشتن و مهر و محبت را بدون چشمداشت میبخشند و برای خستگیهای فرد پناه میشوند. برای پناه بودن خانه بزرگ و کوچک بودن آن، کاخ یا کوخ بودن آن اهمیت ندارد، همین که افرادش تو را قبول کنند و تکیهگاهت شوند دنیا دنیا ارزش دارد؛ دیگر حتی جنس دیوارهایی که به آنها تکیه میدهی مهم نیست.
خانههای قدیمی از عشق و ایمان سرشار هستند. با حوض آبی که وسط حیاط دلنشین آن هست و ماهیهای آن با شنای خود به افرادی که به آن خانهها وارد میشوند، سلام میکنند. درختان سر به فلک کشیده، سروهای قد بلند، بنفشههای قد کوتاه و گلدانهای دور تا دور حیاط زندگی و لبخند را هدیه میبخشند. در این خانهها آنقدر مهربانی فراوان است که اگر همه جوجههای دنیا آنجا جمع شوند، برای همه جا هست.
خانه جایی برای بزرگ شدن تا بال و پر گرفتن و یاد گرفتن پرواز کردن است.
**************
انشا سوم :
دراین سقف بزرگ که در هرثانیه اش نفسی می میمیرد و نفسی می اید باید که جایی باشد تا با خیال راحت و دلی اسوده روزهای زندگی را سپری کنیم و برگ جدیدی از زندگی را ورق بزنیم،به اسم خانه…
متن انشا :
اگر خانه را معنی کنیم می شود سقفی بالای سرمان تا محفوظ باشیم از اسمان بزرگ که گاهی از سرخشم سرما وطوفان و سیل نازل می کند و گاهی از سرعشق باران و برکت ! چرا می گوییم گاهی ! زیرا که زمانی ما خانه ایی داریم با سقفی بلند و دیوارهای سنگی و جایی گرم و نرم تاازسرماو طوفان در امان باشیم و اسیبی به ما نرسدمی توان معنی کرد اسمان برایم برکت نازل کرده است.
اما زمانی که در گوشه ایی از دنیا روی یک تکه ی کاغذ یا کارتن درکوچه و خیابان که تنها سقف بالای سرمان اسمان است و از فقر و تنگدستی اشیانه ایی جزان نداریم می شود خشم ! و چرا خشم ! خشم خدا برای این ناعدالتی بین بندگانش…..
عده ایی خانه های مرفح و بزرگ دارند و عده ایی زیر پایشان فرشی ژنده و پاره…
خانه یعنی جایی که دران ارامش روح و جان برقراراست به همراه خانواده و مهرو علاقه به یکدیگر…خانه یعنی دورهم بنشینیم با دلی گرم و خوش غذایی بخوریم و از کارو بار و یار سخن بگوییم وکنارهم بخندیم و گریه کنیم ودرکنارهم و پشت هم قدم برداریم و مسیرزندگی را سپری کنیم.
خانه یعنی جایی که با دلی اسوده سربربالین بگذاریم و بادلی خوش سرازبالش برداریم….
خانه یعنی همان دستان پرمهرپدرو مادرم که مرا در اغوش می گیرند و همچون سپری از من مراقبت می کنند.
نتیجه گیری:
خانه یعنی جایی که من باعشق و ارامش و دلی خوش ومهربان چشم به دنیابازمی کنم و از دنیا می بندیم واین چقدرخوب می شد که همیشه یادم باشدیکی هست که می توان با کار هرچند کوچک من شاد شود و کمکی کرده باشیم . پس یادمان باشد همیشه به کسانی که ازما پایین ترهستند وبه کمک مانیاز دارند کمک می کنیم و دل انها راهرچند کوچک شاد کنیم.
******گام با گام*****