انشای | جدیدترین انشا

انشا جدید و جالب درباره غروب خورشید

انشا جدید و جالب درباره غروب خورشید

 

انشا طلوع خورشید طلوع خورشید از زیباترین صحنه های طبیعت است که متاسفانه بیشتر ما آنرا در خواب از دست می دهیم در ادامه دو انشا درمورد طلوع خورشید آورده شده است, که با هم آنها را می خوانیم

انشا طلوع خورشید شماره یک

کاش ساعت خواب و بیداری مان را کمی جابجا می کردیم. نگاه کردن به طلوع خورشید و دقایقی را وقف چشم دوختن به آن کردن، حس کردن حرارت بی مثالش بر پوست تن و هزاران هزار احساس وصف ناشدنی دیگر، چیزهایی هستند که خورشید با طلوع کردن بر زمین، بر ما ارزانی می دارد.

نگاه کردن به خورشید و رنگ های درهم و برهم عجیبش، انسان را مسخ می کند. دلت نمی خواهد چشم از هاله های سکوت برانگیزش برداری.

راه رفتن در آن ساعتی که خورشید دارد شروع به رخ نمایی می کند، عجب لذتی دارد. شهر ساکت است و بیشتر آدم ها در خوابند. می توان با خود خلوت کرد و به چیزهایی اندیشید که در اوقات دیگر روز معمولا فرصتی برای آنها نداریم. و صد افسوس بر زندگی ای که چنین موضوعات مهمی را کمرنگ می کند، آن هم به بهانه موضوعات و دغدغه هایی به مراتب کم اهمیت تر.

طلوع خورشید شاید بتواند یادآور این باشد که پاک ترین قسمت روز را چه بهتر است اگر تنها بمانیم و با خودمان خلوت کنیم و به زندگی خودمان به دور از دغدغه های مد شده زندگی این دوران بگذرانیم.

انشا طلوع خورشید شماره دو

همه ما می دانیم که خورشید از طرف شرق طلوع و در طول روز آسمان را طی می کند و در مغرب غروب می کند. اما، واقعیت آن است که خورشید در آسمان حرکت نمی کند، بلکه به نظر می رسد که حرکت می کند. در واقع، این زمین است که می گردد. زمین کره ای است که روزانه از غرب به شرق می گردد و ما را هم با خود می برد، به طوری که از دید ما چنین به نظر می آید که خورشید از طرف مشرق به طرف مغرب در حال حرکت است. سعی کنید زمانی این آزمایش را در پارکی انجام دهید. داخل یک چرخ و فلک بایستید و به یک شی در فاصله دور نگاه کنید، مثلاً به یک برج. بعد از مدت کوتاهی به نظر می رسد که شما ثابت هستید و شی حرکت می کند. در آسمان، خورشید نقش شی را دارد و زمین هم نقش چرخ و فلک را.

از آنجایی که زمین یک جسم جامد است، آن قسمت از آسمان که در زیر پای ما قرار دارد توسط پیکر بزرگ زمین پنهان شده است. در واقع، در هر لحظه زمانی ما می توانیم فقط نیمی از تمامی آسمان را ببینیم. همچنان که زمین می گردد، خورشید نیز به دور آسمان کشیده می شود تا زمانی که در زیر افق غربی ناپدید شود. خورشید همچنان ناپدید خواهد ماند تا زمانی که زمین به قدری بچرخد که خورشید از زیر افق شرقی پدیدار شود. مدت زمانی که طول می کشد تا خورشید طلوع کند و آسمان را طی کند و دوباره طلوع کند «روز خورشیدی» نامیده می شود.

 

***************

 

خورشید مهربان، صبح با نورهای طلایی و زیبایش مهمان زمین شده بود و لبخندش را به همه ی موجودات بخشیده و مهربانانه هر چه داشت را به آن ها ارزانی داشته بود.

اما حالا وقت رفتنش رسیده بود و کم کم داشت انوار طلایی اش را از زمین جمع می کرد تا به خانه اش بر گردد، کار سختی به نظر می رسید اما خورشید این توان را داشت تا یکی یکی نور های طلایی رنگش را از روی بوم خانه ها، جنگل ها، دشت ها، دریاها و گندم زار ها که صبح خوشه هایش مثل طلا زیر نور خورشید می درخشدند و دلبری می کردند، جمع کرده و آن ها به شب بسپارد.

حالا خورشید هر آن چه که صبح با خود آورده بود را باید بر می گرداند و همه چیز رنگ تیرگی به خود می گرفت، او کارش را در زمین انجام داده بود و دیگر وقت سکون و استراحت رسیده بود، با رفتن او، همه چیز از تکاپو و جنب و جوش باز می ایستاد و خود را برای شب، استراحت و آرامش آماده می کرد.

آخرین تلاش های خورشید پاشیدن رنگ نارنجی و قرمز در افق بود و تماشای این منظره ی شگفت انگیز در ساحل برای من از لذت بخش ترین کار هاست.

در این منظره انگار کسی رنگ قرمز و نارنجی را در آبی بیکران دریا ریخته و آن ها را رنگ کرده است، از ساحل که نگاه می کنی انگار خورشید زمان غروب در دامن دریا می افتد و خاموش می شود و پس از آن تاریکی همه جا را فرا می گیرد.

گاهی فکر می کنم خورشید از این که صبح تا غروب در آسمان ایستاده و زمین را تماشا کرده، خسته می شود و برای همین است که پس از مدتی می خواهد به خانه ی خودش رفته و استراحت کند و صبح روز بعد دوباره شاد و خندان در آسمان هویدا شده و به تماشای زمین بر گردد.

شاید هم او در افق کسی را دارد که چشم به راهش است، به همین خاطر است که با زحمت زیاد بساطش را جمع کرده و برای مدتی از زمین می رود.

مگر می شود روزی خورشید به زمین نیاید یا بیاید و غروب نکند؟! او می داند چه زمانی وقت آمدن است و چه زمانی وقت رفتن، تا آسیبی به موجودات دیگر نزند.

از نظر من خورشید بسیار مهربان است و من هر وقت رفتنش را تماشا می کنم برایش دست تکان می دهم و از او تشکر می کنم.

*******************