انشا در مورد دریا
انشا های جدید درباره دریا
انشا در مورد دریا
*******
انشا اول درباره دریا به سبک داستانی
درمورد دریا هر فردی نظر خاص خود را دارد اما به نظر من دریا یعنی آرامشبخش. مگر میشود کسی امواج زیبای دریا و جوش و خروش امواج را ببیند، صدای دریا را بشنود و آرام نشود؟ چه تصویر زیبایی را خلق میکند وقتی امواج به ساحل میخورند و شنهای ساحل را شسته و صدف بر جای میگذارند؟ دیدن غروب آفتاب در کنار دریا چقدر زیبا و لذت بخش است. فقط کافی است بر روی یک تکه سنگ بنشینی و به دریای زیبا زل بزنی و عظمت پروردگار و خالق آنها را ستایش کنی.
من از دوران کودکی بسیار به دریا علاقه داشتم و همیشه برای رفتن به کنار دریا شوق داشتم.چه حس خوبی است وقتی پاهای خودت را روی شنها میگذاری و موجهای دریا آنها را لمس میکنند. وقتی که بچه بودم کنار دریا به کمک شنها، قصر میساختم و ساعتها مشغول بازی بودم. دریا یکی از احساسیترین نعمتهای خداوند است که همه آرامشی را که لازم داری، یکجا به تو میدهد. دریا خیلی خیلی دوست داشتنی است و من خاطرات بسیار خوبی از دریا دارم.
بهترین خاطرات من در مسافرتها قدم زدن لب دریاست. وقتی کفشهایم را در میآورم و در لب ساحل قدم میزنم. موجهای دریا به آرامی پاهایم را لمس میکنند. وقتی که نرمی شنها را حس میکنم. کمکم سعی میکنم لب دریا شروع به دویدن کنم. واقعاً که زیبا و لذتبخش است. باید با دیدن این همه زیبایی جهان هستی خداوند را شکر کنیم و قدر این نعمتها را بدانیم. سعی کنیم در حفظ و نگهداری پاکیزگی دریا تلاش کنیم و زیبایی آن را از بین نبریم. چه خوب است گاهی آشغالهایی که دیگران در دریا رها میکنند را جمع کرده و دور بیندازیم. طبیعت سهم همه ماست و باید از آن به بهترین وجه نگهداری کنیم.
*************
انشا درباره دریا به صورت ذهنی
دریا یعنی ساحل شنی با خرچنگهای رنگارنگ که بیخبر از شنها سر بیرون میآوردند. دریا یعنی ساعتها در جستجوی صدفها گشتن، یعنی به افق خیره شدن در آرزوی دیدن پایان. دریا یعنی ساعتها شنیدن داستان دلفینهای مهربان و روزها و روزها اسیر داستانهای تخیلی ذهن بودن. دریا یعنی لنجهایی که کشتی مینامیدیمشان. دریا یعنی کشتی به گل نشسته ای که هر بار با دیدنش از هیجان جیغ میکشیدیم و از شور دیدنش میلرزیدیم. دریا یعنی صخرههای بزرگی که به موجها اجازه ورود به ساحت شهر را نمی دادند. دریا یعنی فریاد موجها برای عبور و چشمهای مشتاقی که این مبارزه را به تماشا مینشستند. دریا یعنی شنیدن قشنگترین انشا درباره مرغهای دریایی. دریا یعنی وسعت و زندگی بی پایان. دریا یعنی بازی رفت و آمد موجها. دریا یعنی هزاران زندگی، هزاران شور و شوق، هزاران امید و آرزو.
پس باید دریا را دوست بداریم و آن را در اعماق وجود جای دهیم.
انشا در مورد دریا به سبک تحقیقی
دریا، پر از شگفتیهاست. کوچکترین گیاهان ذرهبینی و همچنین تنومندترین گیاهان در دریاها میرویند. تاکنون راهی برای پی بردن به شماره موجودات دریایی و حتی تخمین میزان آنها که سر به میلیاردها میزند، پیدا نشده است. دانشمندان ثابت کردهاند که حتی در عمیقترین نقاط دریا نیز جانورانی یافت میشوند. در اعماق دریا آنجا که نوری نیست، جانورانی وجود دارند که از خودشان نور ساطع میکنند. میتوان گفت این تدبیری ازسوی آفریدگار جهان است که در آن تاریکی مطلق، جانوران دریایی بتوانند به راحتی زندگی کنند. اندام چنین جانورانی، چنان مقاوم و محکم است که میتواند فشار زیاد آب را در اعماق دریا تحمل کنند. عظیمترین جانوران روی زمین را نیز در دریاها میتوان پیدا کرد.
دریا یکی از مهمترین منابع تغذیه انسان را تشکیل میدهد و همه ساله میلیونها تن گوشت تازه از دریا صید میشود. خداوند مهربان چنان محیط دریا را آماده کرده که موجودات دریایی در بهترین شرایط رشد و پرورش مییابند. امروزه به لحاظ پزشکی ثابت شده است که مواد غذایی دریایی و گوشت ماهیها، سالمترین و غنیترین منبع غذایی است که سرشار از ویتامینهای مفید برای بدن انسان است.
آب تمام دریاها شور است به راستی اگر آب دریا شیرین بود، چه اتفاقی میافتاد؟ مسلماً مقاومت آب شور دربرابر فاسد شدن، از آب شیرین بیشتر است اگر آب دریاها و اقیانوسها، شیرین بود، خطر گندیدن آب بیشتر میشد در آن صورت، در آب دریاها موجودی زنده باقی نمیماند. بدین ترتیب بخش عظیمی از منبع غذایی و حتی دارویی انسانها، از میان میرفت. از طرف دیگر با فاسد شدن آب دریاها و اقیانوسها، حیات انسانها و سایر حیواناتی که در خشکی زندگی میکنند، نیز مورد تهدید قرار میگرفت. اینجاست که باید تدبیر خداوند مهربان و حکیم را سپاس گفت.
امروزه دریاها و اقیانوسها، از مهمترین راههای ارتباطی میان قارهها و کشورها هستند و خداوند از این مسئله به عنوان یکی از نعمتهای خود برای بشر یاد میکند. به خواست و اراده او پهنه دریاها ازجمله بهترین راهها برای سفر انسانها و حمل و نقل کالاهای مورد نیاز او از نقطهای به نقطه دیگر است.
با دانستن این همه خصوصیات دریا نتیجه میگیریم که دریا، این فضل و رحمت خداوند را قدر بدانیم، از آن به بهترین شکل استفاده کنیم و آن را آلوده نسازیم.
دریا چگونه جایی است؟
دریا یکی از الهام بخش ترین مخلوقات خداوند است، سراسر زیبایی، لطافت، بزرگی و آرامش … دریا که می گویی همه ذهنت را رنگ آبی دربرمی گیرد و گویی آبی نیلگون از لابه لای ذهنت به دهان و در میان کلمات جریان پیدا می کند.
دریا منشا حیات است و مظهر زندگی. تماشای اولین تلالو خورشید صبحگاهی و تلاقی پهنای طلایی آسمان و آبی دریا هنگام طلوع آفتاب بسیار شگفت انگیز است و حیرت انگیزتر از آن لحظه غروب است، زمانی که آسمان سرخگون و دریای نیلگون با خورشید وداع می کنند و در این لحظات پر احساس، کمتر کسی است که در دل و در برابر خالق با عظمت این همه زیبایی سر تعظیم فرود نیاورد!
نشستن در ساحل دریا و خیره شدن به امواج کوچک و بزرگی که پشت سر هم می آیند و می روند یکی از دوست داشتنی ترین کارهای دنیاست، وقتی در سکوت به صدای موج ها گوش می کنی به نظر می رسد دریا می خواهد با تو حرف بزند و داستان هایی از گذشته های دور برایت تعریف کند، از کشتی هایی که از صدها سال پیش در دل آن رفت و آمد کرده اند.
دنیای زیر آب دریا نیز سرشار از شگفتی هاست، گیاهان دریایی، لاک پشت ها، هشت پا و ماهیان رنگارنگ بزرگ و کوچک که گویی شهروندان یک سرزمین پر رمز و راز هستند و به زبان دریا با هم سخن می گویند.
گاهی به این فکر می کنم که همه آن هایی که درباره دریا و موجودات دریایی تحقیق می کنند، همه عکاسانی که از دریا در لحظات طلوع و غروب خورشید عکس می گیرند، همه ملوانانی که در سکوت دریا شب ها و روزها را گذرانده اند و به پهنه بی کران آن خیره شده اند، همه آن هایی که در ساحل دریا ایستاده و لحظاتی به آوای آن گوش داده و نسیم دریا گونه های شان را نوازش کرده است ….
همه و همه مگر می شود یک لحظه با دریا باشند و از خالق بی همتای آن غافل؟!
*************
توصیف زیبایی های دریا و ساحل
دریا را دوست دارم چون بسیار وسیع و زیباست. زمانی که کنار این آبی بی کران می نشینی و به موج هایش نگاه می کنی که آرام به ساحل می خورند آرامش می گیری.
رنگ زیبای دریا انعکاسی ست از آسمان و این آسمان است که رنگ آبی اش را به دریا هدیه می دهد. آسمان و دریای آبی رنگ و یک خط افق که در آن جا این دو به هم می رسند.
می توانی هر غروب و طلوع در ساحل بنشینی و تماشا کنی و ببینی که چطور غروب ها خورشید رخت زیبای قرمز و نارنجی اش را از روی دریا جمع کرده کم کم در افق پنهان می شود و طلوع هر صبح دوباره آن را روی قطره قطره ی آب دریا پهن می کند.
دوست دارم دریا و ساحلش را با تمام وجود حس کنم. کنار دریا که هستم بدون کفش روی شن های ساحل می دوم، شن های گرم شده با نور خورشید پاهایم را نوازش می کند و احساس خوشایندی به من دست می دهد. ساحل های شنی را بیش تر از ساحل های صخره ای دوست دارم. انگار در ساحل های شنی به دریا نزدیک تر هستم .
کنار دریا که هستم چشمام را می بندم و صدای موج ها را گوش می کنم که از دورها می آیند و کم کم به ساحل می رسند و باز همین کار تکرار می شود و این صدای پر از آرامش را در خاطرم می سپارم.
فکر می کنم که هزاران موجود دریایی در اعماق دریای زیبا زندگی می کنند، اگر من هم می توانستم در دریا زندگی کنم زندگی ام چگونه بود؟! شاید من شبیه پری دریایی بودم. شاید هم پری دریایی انسانی بوده که دوست داشته در دریا زندگی کند و به همین خاطر یک روز به دریا رفته و دیگر برنگشته و تبدیل به افسانه شده است.
********
انشا ساده درباره خاطره دریا
چند سال قبل برای اولین بار کنار دریا رفتم، خیلی عظیم بود، امواجش غرش کنان در آن شناور بودند و به ما خوشامد می گفتند.
این آبی بی کران از یک سو زیبا و شگفت انگیز بود و از سوی دیگر عجیب و دلهره آور به نظر می رسید که با تمام وجود امواج را در کام خویش فرو می برد و می بلعید.
یادم هست با اشتیاق وصف نشدنی کفش هایم را درآوردم و شلوارم را تا زدم و بر روی شن های ساحل راه رفتم … چقدر لذت بخش بود!
و در همان حال به افق خیره شده بودم که انوار طلایی رنگ خورشید روی دریا می تابید و انرژی پرمحبت خود را به سوی دریا روانه می کرد، در حیرت از آن همه عظمت به تماشای آن ایستاده بودم و در افکارم غرق و به این فکر می کردم که از دریا چه چیزهایی می توانم بیاموزم؟
از دریایی که تا بی نهایت گسترده شده و به هزاران هزار موجود زندگی بخشیده است.
به قایق هایی نگاه می کردم که روی امواج دریا شناور بودند و سرنشینان آن با شور و شعف فریاد می کشیدند.
در افکارم بودم که ناگهان با صدای کودکانی که در ساحل مشغول بازی بودند و شن های آن را زیر و رو می کردند به خودم آمدم … ساحل نیز دنیای خودش را دارد، زیبا و وسیع و پر تب و تاب …
همانطور که در ساحل راه می رفتم و از احساس شن ها زیر پاهایم لذت می بردم کینه ها و تاریکی های قلبم را شستشو می دادم و انرژی زیادی در قلب و روحم فوران می کرد.
صدای سرنشینان قایق که قدم به ساحل گذاشته بودند و پیروزمندانه از فتح دریا به سمت دوستان خود می رفتند به گوش می رسید، گویا می رفتند تا از لذت های دریانوردی چند دقیقه ای خود برای آن ها بگویند و غافل از این که در واقع دریا همچون مادری مهربان آغوشش را برای آن ها گشوده و به آن ها اجازه داده بود تا مغلوبش کنند و خاطره این پیروزی را نُقل دورهمی های دوستانه خود!
روز خاطره انگیزی بود، یک روز خاص در کنار دریای عظیم که هیچ وقت فراموشش نخواهم کرد. دریا من را با اقیانوس وجودم آشنا کرد …
*************
انشا ادبی درباره دریا
دریا از شگفت انگیزترین آیه های خلقت است و سرتاسرش سرشار از زیبایی و شگفتی، از دنیای زیر آب و موجودات رنگارنگش گرفته تا امواج خروشان و زبان پر رمز و رازش همه و همه حکایت از بزرگ پروردگاری می دهد که با اشاره ای کن فیکون کرده است.
نظاره کردن طلوع و غروب خورشید از آن سوی آب ها صحنه های خاطره انگیزی برای هر کس خلق می کند، از آن صحنه هایی که هر روز نخواهی دید و از آن زیبایی هایی که باید غنیمت شمرده و در قاب تصویر ثبتش کنی اگرچه در لحظه دیدنِ این همه شگفتی کجا و نظاره کردن آن از پس قاب عکسی روی دیوار کجا؟
دریا در همه حالاتش به ما درس زندگی کردن می آموزد، در آرامش نیلگونش، در طوفان های سهمگینش، در غرش دلهره آورش، در مهربانی بی حد و مرزش، در شکوه بی بدیلش و در گستردگی بی منتهایش می توانی خدا را جستجو کنی و هر لحظه بیابی اش.
هر انسانی در مقابل شکوه خارق العاده اش ناخودآگاه در مقابل خالق آن سر تعظیم فرود می آورد.
*************