انشایپنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

انشا درباره هدف زندگی صفحه 81 پایه نهم | سایت گام با گام ، قدم به قدم تا موفقیت

سخن دوست :امام علی (ع) : دانش، نابود كننده نادانى است.

انشا درباره هدف زندگی صفحه 81 پایه نهم

انشا درباره هدف زندگی صفحه 81 پایه نهم

انشا درباره هدف زندگی صفحه 81 پایه نهم

انشا درباره هدف زندگی

*************

انشا اول – انشا درباره هدف زندگی – انشا در مورد هدف زندگی در قالب مقاله

برای اینکه یک انسان بتواند در زندگی موفق باشد، به عوامل مختلف و متعدد  نیاز دارد و یکی از آنها داشتن هدف در زندگی است.
هدف زندگی به آن چشم اندازهایی گفته می‌شود که یک انسان برای آینده مد نظر قرار می‌دهد و به سمت آنها حرکت می‌کند تا در نهایت بتواند سرنوشتی برای خود رقم بزند که با سعادت و خوشبختی همراه باشد. بسته به اینکه فرد چه هدفی برای زندگی انتخاب کند، چگونگی آینده و سرنوشت او تعیین می‌شود.
هدف داشتن لازمه زندگی پرنشاط و پرتکاپو است. بعضی از افراد در زندگی هدف خاصی ندارند و از تعیین هدف طفره می‌روند. به این نوع زندگی باری به هرجهت هم می‌گویند. هدف نداشتن در زندگی باعث احساس پوچی و سردرگمی شده و در نهایت فرد افسرده می‌شود.
البته اینکه فرد در زندگی هدف داشته باشد، او را سعادتمند نمی‌کند. به عنوان مثال برخی افراد آنقدر اهداف بزرگ و دور از دسترسی برای خود انتخاب می‌کنند که تقریباً رسیدن به آنها ناممکن است و پس از مدتی که تلاش کردند اما به هدف نرسیدند، ناامیدی و سرخوردگی زندگی آنها را فرامی‌گیرد.
گاهی حتی تعیین هدف‌های واقعی و قابل دستیابی نیز به زندگی خوب و خوشبختی کمک نمی‌کنند. مانند گروهی که اهداف زیادی برای زندگی خود دارند که بیشتر آنها خوب و متعالی هستند اما هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافشان نمی‌کنند. یعنی صرفاً از داشتن هدف حرف می‌زنند. هدف در حرف و ذهن آنها وجود دارد اما در عمل برای رسیدن به آن هدف یا اهداف تلاش نمی‌کنند.
درباره هدف زندگی سخن زیاد هست اما مهم‌ترین آنها همین است که آدمها باید در زندگی هدف داشته باشند چون هدف به زندگی انسان معنا می‌دهد.
***********************

انشا دوم – انشا درباره هدف زندگی – انشا در مورد هدف زندگی در قالب داستان

هرفردی در هر دوره‌ای از زندگی هدف‌هایی دارد. برخی هدف‌ها در طول عمر ثابت هستند و برخی دیگر با گذر زمان تغییر می‌کنند. من در سال‌های مختلف زندگی هدف‌های متفاوتی داشتم.
چهارساله که بودم، هدف زندگی‌ام خوردن همه بستنی‌های دنیا بود. فکر می‌کردم اگر همه بستنی‌های دنیا را بخورم به جایگاه واقعی خودم در زندگی رسیده‌ام. از یک بچه چهار ساله انتظار بیشتر از این هم نیست.
پنج ساله که شدم، به مهد کودک رفتم. هدف زندگی‌ام این بود که بتوانم مثل مربی‌مان یک زن مهربان باشم و شعرهای قشنگی را که او بلد است بخوانم. آخر سال همه شعرهای او را حفظ شده بودم اما به اندازه او بزرگ نبودم.
تابستان همان سال، هدف قبلی‌ام را به کل فراموش کردم. با هواپیما به مسافرت رفتیم و به این نتیجه رسیده بودم که قدرتمندترین فرد روی زمین یک خلبان است. برای همین تصمیم گرفتم هر کاری می‌توانم انجام دهم تا خلبان شوم و به هرجا خواستم بروم. خواهرم به هدف زندگی‌ام خندید و گفت که خلبان از خودش هواپیما ندارد. پس من تصمیم گرفتم یک هواپیما هم بخرم و این حداقل تا وقتی که به مدرسه رفتم، تبدیل به هدف بزرگی در زندگی من شده بود.
یکی از هدف‌های سال‌های دوران دبستان که هرگاه بهش فکر می‌کنم خنده‌ام می‌گیرد این بود می‌خواستم مثل جابر بن حیان، حافظ یا سعدی، ابن سینا و همه دانشمندان و شاعران بزرگ بشوم. آنها که فقط دانشمند یا فقط شاعر بودند به قدر کافی تلاش نکرده بودند، هدف زندگی من این شده بود که فرد بزرگی شوم نه مثل آنها که فقط در یک زمینه فعالیت کرده‌اند، به خودم می‌گفتم: من همه زمینه‌ها دانشمند خواهم شد و ادیب و فیلسوف و شاعر و نویسنده و…
از دیگر هدف‌های زندگی من گرفتن جایزه نوبل، رئیس جمهور شدن، کشف کردن یک عنصر دیگر، بهتر از پیکاسو نقاشی کشیدن و هزار هدف دیگر بود که کودکی‌ام با فکر کردن به آنها گذشت. اما هیچ کدام از آن اهداف ماندگار نشدند و الان در حد یک خاطره هستند.
الان یک نوجوان هستم. می‌توانم درست فکر کنم و با توجه به امکانات و استعدادهایم برای خودم هدف تعیین کنم. اینکه بتوانم یک انسان مفید به حال خودم، خانواده‌ام و جامعه باشم، هدفی مناسب برای داشتن زندگی خوب است و برای رسیدن به این هدف با تمام وجودم تلاش خواهم کرد.

************

انشا سوم – انشا درباره هدف زندگی – انشا در مورد هدف زندگی در قالب نامه غیررسمی

به دوست ندیده‌ام! سلام! دلم می‌خواهد برای تو از هدف زندگی بنویسم. شاید بهتر باشد که هدف زندگی را زیباترین چیزی که می‌تواند در زندگی وجود داشته باشد، بنامم. می‌دانی چرا؟
وقتی که ما در زندگی هدف داریم، زندگی معنا دارد. زندگی زیبا است. گاهی وقت‌ها انسان‌هایی را می‌بینم که زندگی نازیبایی دارند و در میان آن سردرگم هستند. بعضی در دهه چهارم زندگی‌شان هستند اما در زندگی به هیچ نقطه روشن و قابل اتکا نرسیده‌اند. فکر می‌کنی این‌ها چه کسانی هستند؟
کسانی که در جوانی، وقتی هم‌سن و سال من و تو بودند، برای خودشان هدفی در نظر نگرفته بودند. روی کاغذ مکتوب نکرده بودند که ده سال دیگر یا پنج سال دیگر می‌خواهند کجا باشند. زندگی این دسته افراد خیلی غمگین است. اما حتی همین‌ها هم هنوز می‌توانند از ین وضعیت دربیایند. می‌پرسی چگونه؟
با تعریف مجدد از زندگی‌شان و اینکه از خودشان بپرسند: در زندگی چه چیزی ندارم و چه چیزی باید داشته باشم؟ در چه صورتی احساس خوشبختی خواهم کرد؟ آخرش می‌خواهم به کجا برسم؟ این‌ها سوالات سختی نیستند اما آیا باور می‌کنی که خیلی‌ها این‌ها را از خودشان نمی‌پرسند یا اگر هم بپرسند، جواب روشن و دقیقی برای آنها ندارند؟
تو مانند آنها نباش. بیا و یک کاغذ بردار. مثل من که الان یک کاغذ برداشته‌ام و برای تو می‌نویسم. بله! یک کاغذ بردار و بالای آن با خط بزرگ بنویس: «هدف زندگی من» و زیر آن یکی یکی هدف‌هایت را بنویس. هدفت در زمینه شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سلامتی، شغلی و… بنویس که در هر کدام به چه جایگاهی می‌خواهی برسی و چشم‌انداز ده ساله تو چیست؟ بنویس که کدام یک برای تو اهمیت بیشتری دارد، شاید مجبور باشی از بعضی هدف‌هایت به خاطر بعضی دیگر که مهم‌تر هستند، بگذری. اما حتی همان‌ها را هم بنویس و راجع به راه‌های رسیدن به آنها خوب فکر کن و با یک انسان موفق راجع به دست یافتن به آنها مشورت کن.
برای تو آرزوی تعیین اهداف واقعی و موفقیت در رسیدن به همه اهداف زندگی‌ات را دارم. تو هم برایم نامه بنویس.
*****************
انشا چهارم – انشا درباره هدف زندگی

ما انسان ها برای هدف خاصی آفریده شده ایم. زندگی بدون هدف بی معناست چون لحظات عمر انسان بسیار ارزشمند است و این لحظات ناب را نباید تنها با خوردن و خوابیدن و بی هدفی سپری کرد. هدف آفرینش انسان این بوده که با زندگی خوب در این دنیا بتواند در زندگی جاودانه اش در آخرت موفق شود.

آری انسان اگر در گذراندن عمر کوتاه دنیایش بی هدف باشد در آخرین لحظات عمرش پشیمان خواهد شد چراکه این فرصت عمر تنها یک بار در اختیار او قرار داده می شود. بعضی از انسان های بی بند و بار فقط فکر خوش گذرانی و خورد و خوراک خود هستند بدون اینکه علم آموزی کنند و کار نیک انجام دهند.

کسی که برای زندگییش هدف داشته باشد هیچ گاه وقت خود را به کارهای بیهوده تلف نمی کند و با آزار و اذیت بدخواهان، دست از تلاش برنمی دارد زیرا می داند که رسیدن به هدفش مهم تر است. البته هدف زندگی انسان باید خوب و سازنده باشد نه مخرب؛ گاهی برخی انسان ها اهداف پوچ و گذرا دارند که حتی با رسیدن به آن هم پیشرفتی برایشان حاصل نمی شود.

مثلا گاهی یک انسان هدفش ثروتمند شدن است تا به فقرا کمک کند و برای رسیدن به این هدفش سخت کار می کند اما یک انسان دیگر هم هدفش ثروتمند شدن است اما طوریکه این ثروتش را صرف کارهای بیهوده و اسراف گری کند. پس هدف افراد مطابق نیت های آن هاست.

هدف زندگی هر انسانی هر چه قدر بزرگ تر و به خدا نزدیک تر باشد برای صاحبش سودمندی به بار می آورد و هرچه پست و گمراه کننده باشد نهایتش پشیمانی و حسرت است. بهترین زمان برای داشتن هدف بزرگ برای زندگی و پشتکار برای رسیدن به آن، دوران جوانی است. یادمان باشد هدف زندگیمان خوب و بزرگ باشد و برای رسیدن به آن پس از تلاشمان، به خدا توکل کنیم.

*****************

انشا پنجم – انشا درباره هدف زندگی

مهم ترین و اصلی ترین هدف من در زندگی تقرب به خداوند متعال و کسبرضایت اوست زیرا می توانم به این وسیله به هدف های دیگر هم برسم . امام حسین ع هم در این مورد در حدیثی شریف می فرمایند :
مَن طَلَبَ رِضَی الله بِسَخَطِ النّاس کَفاهُ اللهُ اُمورَ النّاسّ وَ مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَکَلَهُ اللهُ إلَی النّاسِ.

هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز می کند و هر که رضایتِ مردم را با ناخوشنودی خدا طلب کند خداوند او را به مردم وا می گذارد.

 

« هدف زندگی» بیانگر این نکته است که « انسان به کدامین سو باید حرکت کند تا کجا پیش رود در نهایت چه بشود ، چه سرنوشتی فراروی او هست و سعادت او در چیست ؟» در پاسخ به این پرسش دو دیدگاه کلان وجود دارد : فلسفه پوچی و فلسفه هدفداری.

*************

انشا ششم – انشا درباره هدف زندگی

در زندگی هر آدمی باید از ابتدای راه خود هدفی برای زندگی خویش تعیین کند . تا بر اساس آن سرنوشت خود را رقم بزند و به هدف خود برسد. من از دورانی که حس کردم توانایی تصمیم گیری را دارم و می توانم تشخیص دهم که در چه چیزی استعداد دارم و در چه موضوعی علاقه مندم , هدف زندگی را مشخص کردم .

در ابتدا تصمیم گرفتم یکی از اهداف زندگیم این باشد که انسانی تاثیر گذار در جامعه خود باشم و به دیگران کمک کنم و رضایت خداوند و خشنودی خدا را در پیش بگیرم و صدمه و آسیبی به اطرافیان و دیگران نرسانم و اما در کنار همه این اهدافی که از بزرگترین اهداف زندگی من رشته تحصیلی من در دوران دانشگاه بود که تصمیم گرفتم که در آینده در دانشگاه با تلاش و زحمت در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهم تا با دکتر شدن به دیگران کمک کنم و علاوه بر آن نقش مفیدی نیز در جامعه خود ایفا کنم .

من رشته ی پزشکی را خیلی دوست دارم و امید وارم که به بزرگترین هدف زندگی خود برسم.

*************

 

نظرات و ارسال نظر