انشایپنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

انشا درباره حجاب - انشای | جدیدترین انشا

سخن دوست :امام علی (ع) : دانش، نابود كننده نادانى است.

انشا درباره حجاب

انشا درباره حجاب

انشا درباره حجاب

حجاب یعنی پوشش؛ خداوند در قرآن کریم از مردان و زنان خواسته است که پوشش داشته باشند و حیا پیشه کنند. پوشش برای زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کسانی که حجابشان را رعایت می کنند، نمی گذارند جامعه با بی حجابی و بد حجابی به بیراهه برود. شخصیت هر انسان را لباسی که بر تن دارد، نمایان می کند. چه بسا انسان لباسی بپوشد که تنگ و مجذوب باشد و قسمت هایی از بدنش را نمایان و شخصیت او را تخریب کند.

شهیدان چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند.
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم!
آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود
من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم!

حجاب زینتی برای مردان و زنان می باشد تا ارزش های انسانی آن ها حفظ و حضور عفت و حیا در وجودشان پررنگ تر شود. حجاب پیوند محکمی با ” حیا ” دارد؛ هرچه حیا بیشتر باشد حجاب محکم و استوار است و عکس.
هرچه حیا کم تر باشد حجاب نیز کم تر و کم تر خواهد شد تا بر روح و شخصیت انسان نیز تاثیر خود را نمایان کند. حجاب، احترام به حرمت های الهی ست و چادر – حجاب برتر – پله ی بلندی است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربان.

حجاب ظاهری ، ریشه در عفاف درونی دارد. کسی که بخواهد پاک باشد ، ظاهر و باطنش را باید یکی کند. آنان که بی قید و لاابالی اند ، ولی می گویند :« دلت پاک باشد ! » نمی دانند که پاکی دل، در پاکی رفتار و متانت و وقار ، نمایان می شود و از دل پاک ، جز نگاه پاک برنمی آید.از کوزه همان برون تراود که در اوست. نمی توان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد ، ولی مدّعی باشد که دلش پاک است.

 

انشا دوم ، انشا ساده حجاب و عفاف

من و چادرم و خاطره هایم

کودک و کوچک که بودم، سنی نداشتم، تازه دریافته بودم که چه کسی هستم و در این دنیا چه می کنم همان وقت ها بود که مادرم به من یاد داد زن مرواریدی است درون صدف.

برایم سوال شد که این جمله به چه معناست و بخاطر چه چیزی این جمله برای زن ها بیان می شود؟! درون ذهنم غوغا شده بود!

تا این که مادرم به من گفت: «دختر عزیزم منظور من از این حرف، حجاب توست منظورم چادر توست چادر كمك به حیا و عفت زن است.»

از کودکی چادر را درک کردم و با حجاب و عفاف بزرگ شدم.

درود به مادری که دخترش را چنان تربیت کرد که می داند چه خون ها ریخته شد و بدن ها تکه پاره شد تا این آرامش جاودانه زنده بماند، باید دست آن مادر را بوسید که چنان دختری را تربیت کرده که می داند حجاب و اسلام را از سر راه نیاورده ایم شهید ها در این راه داده ایم قطعا مادری که چنین دختری داری بهشتِ تو و دخترت قطعی است چون فرزند صالح باعث می شود تا پدر و مادر آن شخص شفاعت شوند.

من که با چادر بزرگ شدم معنی اش را از اول فهمیدم که چه کار خوبی کرده ام چون خادمان حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به من آفرین می گفتند، از همان بچگی هایم همه به من آفرین می گفتند و حالا که بزرگ شده ام خودم معنی کارم را می دانم.

آرزو می کنم خداوندا تا تمام زنان را مثل مروارید داخل صدف بگردان.

انشا با موضوع حجاب_دانشچی

 

 

*********************

 

 

انشا درمورد حجاب

حجاب من ، چادر مشکی من است , پس چادرم را دوست دارم . من این سیاهی تمام قد را دوست دارم ! خودم ، دوستش دارم و انتخابش کردم ! اما نه به اجبار خانواده و نه به قانون اداره و نه به هر دلیل دیگر . با تمام آرزوهای رنگارنگ ، با تمام راحتی ها ، با تمام دنیا ، عوضش نخواهم کرد . می دانی ، چرا ؟؟ برای اینکه حجاب واجب است و حجاب داشتن حق من است . مپندار که دست و پا گیر است ، چون که باید دست و پا رابگیرد!


از دست درازی ها و قدم های اشباه

حجاب چون چتری است در برابر باران مسموم نگاه ها !

ذوق خارج از خانه بودنم تنها به چادر سیاهم است !

 

 

*******************

 

 

معنای حجاب

حجاب برای زن، به معنای ذلت نیست؛ بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن، بلکه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست. حجاب به معنای چادر نیست؛ اما چادر در نزد ما ایرانی ها که زن های ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است؛ بدون چادر هم حجاب ممکن است. حجاب به معنای پوشیدن سالم [است]؛ نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است. به تعبیرروایات، پوشیده عریان که در عین پوشیدگی، مثل انسان برهنه و عریان است. آن پوشیدن، به درد نمی خورد؛ حجاب نیست؛ پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پای بدن زن را پوشانده باشد؛ البته صورت و دو دست را بسیاری فقها مستثنا می دانند؛ البته در مواردی که صورت بدون آرایش و ساده باشد؛ این هم معنای حجاب.

البته زن های ایرانی، روش چادر را پیدا کرده اند که بسیار هم روش خوبی است و هم زیباست و منافی با زیبایی زن نیست و هم حجاب حافظ کامل است. به هر حال، حجاب را چه به شکل ایرانی، چه به شکل عربی، چه به شکل کشورهای دیگر که در هر یک از کشورهای اسلامی زن ها یک جور حجاب خود را حفظ می کنند، هر جوری که حجاب حفظ بشود، این نظر اسلام، تأمین شده است، این، یکی از پیش گیری های اسلام است.1

اسلام در باب حجاب، پوشش را معین نکرده است؛ مقصود را معین کرده است. مقصود این است که دیدار زن و مرد و ملاقات طبیعی آنها، به صورت روزمره، تبدیل به یک عامل تحریک نشود و این، هدف اسلام است.

در کشورهای اسلامی، خانم هایی هستند که مقیدند حجاب شرعی را که آیات قرآن به آن ناطق است، رعایت کنند؛ ولی شما ببینید همه آنها یک نوع رعایت می کنند؛ متدین ها و مقیدهایشان را می گویم؟ در کشورهای شمال آفریقا حجابی دارند که شما اصلاً با آن آشنا نیستید؛ در کشورهای شرقی، یعنی هند و پاکستان، حجابی دارند که باز هم شما با آن آشنا نیستید. اینها هم ناشی از همان شرایط فرهنگی و اجتماعی است.2

حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست

مسئله حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، این، یک برداشت کاملاً غلط است. مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است؛ زیرا آمیزش و اختلاط بی قید و شرط، هم به ضرر جامعه و هم به ضرر زن و مرد، به خصوص به ضرر زن است.3

حجاب و عفت

همیشه ما در طول زمان هر وقت گفتیم حجاب و عفت، عده ای گفتند آقا حجاب به عفت چه کار دارد؛ خیلی ها حجاب دارند؛ عفت ندارند؛ خیلی هم عفت دارند؛ حجاب ندارند. در طول زمان، هر وقت ما این حرف را می گفتیم،… بعضی این را می گویند؛ در حالی که این، حرف درستی نیست. عفت یک چیز است؛ حجاب یک چیز دیگر؛ اما عفت، آن چیز غیرقابل دسترسی و غیرقابل تأثیرپذیری و آن صخره آسیب ناپذیر در انسان نیست؛ مثل همه خلقیات و خصلت های انسانی، در معرض تهاجم قرار می گیرد. یکی از چیزهایی که می تواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقوای او و حالت پرهیز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محیط زندگی و محیط کار و محیط جامعه است. معاشرت نامناسب، یعنی معاشرتی که در او جهات فرهنگی و اخلاقی خاص رعایت نشده باشد. آن چیزی که می تواند به این نگه داری و مصون سازی و جداسازی کمک کند، حجاب است. بهترین چیز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نکردن است: حجاب، یعنی مانع؛ یعنی فاصل در زن.4

از نظر غرب و فرهنگ غربی، یکی از ارزش هایی که برای زن متصور است، این است که با وجود خود و با شخصیت خود، وسایل التذاذ و بهره مندی دیگران را فراهم آورد؛ لذا وقتی ما بر اساس فرهنگ اسلامی اعلام می کنیم که اسلام برای معاشرت زن و مرد، محدودیتی قائل شده و معاشرت بی قید و شرط زن و مرد را جایز ندانسته، ما را متهم می کنند که شما به زن اهانت می کنید؛ در حالی که اهانت آن چیزی است که در فرهنگ غرب نسبت به شخصیت زن دیده می شود.5

این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین، سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئله عفاف زن اهمیت می دهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف، مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، می تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، می بینید یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب، به خصوص در کشور ایالات متحده امریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفت زن تعدی و تجاوز می کنند. آمار منتشر شده از سوی مقامات رسمی خود آمریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری آمریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود. آمارها واقعاً وحشت انگیز است؛ در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور آمریکا صورت می گیرد! ببینید چقدر مسئله عفت مهم است

 

********************

 

 

انشا درمورد عفاف و حجاب

حیا و حجاب قصه مبهمی نیست، پوششی است که به زنان و دختران وقار می‌بخشد و پادزهری در مقابل تهاجم فرهنگی و کاهش آسیب‌های اجتماعی است.

عفاف و حجاب را اگرچه زینت بخش انسانیت (زن و مرد) می‌دانند اما حجاب زیبا و مناسب زنان و دختران علاوه براینکه حریم پاکی‌هاست و به آن‌ها وقار می‌بخشد، صفای ظاهر و باطنش دوچندان می‌شود.

حجب و حیا قصه مبهمی نیست، زیرا سالیان درازی است که اثر این گوهرزیبا، نه تنها در کلمات قصار ائمه اطهار (ع) که در صدر واژگان عارفانه شعرا، شهدا و علما بوده و هست.

حجاب کامل و پوشش مناسب داشتن در کلام اهل معرفت و تدین پناهگاه و محافظ زن است که او را از لذت‌های حرام دور نگه می‌دارد و هر چه این پوشش کامل‌تر باشد، به خصوص در قالب ‘چادر’ درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر می‌رود.

آنجا که امام علی علیه السلام فرموده است: «مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده باشد، پاداشش بیشتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و پاکدامنی ورزد، نوعی به حجاب و پاکدامنی زنان و مردان دارد.

اما این گوهر گرانبها در کلام شاعران و اهل ذوق، به زیبایی درون زن عزت می‌دهد و ارزش‌های انسانی‌اش در امان می‌ماند همچون مروارید سپید درون یک صدف.

اما این مروارید درون صدف در پس هجمه‌های برخی شاعران دیروز و خودفروختگان امروز، در زبان پاک شاعران خوش‌قریحه و متعهد از شعر به عنوان ابزاری برای تحسین یا ترویج عفاف و حجاب بهره و از وصف بانوان محجبه بیت شعرهایی ناب می‌سرآیند که زبانشان امر به فضیلت و پاکی‌ها است.

آنجا که حمیدرضا شیرعلی مهرآیین با این بیت‌ها که؛ از عفاف و حجاب سروده و در آن ‘اجر زنان باتقوا و باحجاب را کمتر از اجر شهیدان نمی‌داند’.

خواهرم! حال که زیبایی و قدرت داری / راهِ حق رو! نه در آن دَم که دَمِ مرگ رسید

مطمئن باش که او، حقِّ تو ناحق نکند / اجرِ تقوای زنان نیست کم از اجرِ شهید

یا شاعره شیرازی برای دخترش این چنین سروده است:

این روسری یعنی که تو نجیبی / شکوفه معطّر یه سیبی

این روسری پرچم اعتقاده / نباشه گُلبرگا اسیر باده…

برخی نیز از حجاب به عنوان خیمه عفاف بانوان و زحمت آن به حق بیمه‌ای تعبیر می‌کنند که زن برای تامین سلامت خود می‌پردازد؛ زیرا معتقدند حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه‌های آلوده و فساد آمیز به حریم پاک زنان می‌شود.

و اما حجاب به عنوان نصّ قرآن در پسوره های مختلف از حجاب و پوشش به عنوان عامل نزدیک به تقوا و پاکی یاد کرده، یک نوع حِصن (خاکریز) اَمن هم برای زنان و دختران و هم پسران و مردان است.

از این رو «حجاب» و «عفت» مکمل هم‌دیگر و در اصل منع و امتناع مشترک‎اند یعنی بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تاثیر متقابل است و هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تاثیر بیش‌تری دارد و هرچه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث پوشش ظاهری بهتر در مواجهه با نامحرمان می‎شود، در غیر این صورت اثر چندانی نخواهد داشت و ضمانتی نیز برایش نخواهد بود.

شرافت زنان و دختران ما اقتضا می‌کند که در جامعه و در مکان‌های عمومی متین و سنگین و باوقار باشند چه در طرز رفتار و لباس پوشیدن و چه در اخلاق و رفتار.

از سویی دیگر پدران و مادران نباید فقط به فکر خوراک و پوشاک و جای خواب فرزندان باشند بلکه آن‌ها باید به فکر ضرورت‌های دینی و اعتقادی و اجتماعی و فرهنگی فرزندانشان باشند، دختر و پسر ایرانی وقتی به سن بلوغ می‌رسند باید از ابتدا از درون خانواده خود یاد بگیرد که حجاب و عفاف چیست و رعایت آن تا در اجتماع چه اثراتی دارد.

بنابراین خانه علاوه بر این‌که باید محل آرامش و استراحت است در وهله اول می‌بایست یک کلاس آموزشی و نمایشی برای فرزندانی باشد که قرار است در آینده معلمان و نخبگان این کشور باشند، درس‌هایی همچون احترام، ایمان، اخلاق و اعتقاد و عمل به آن‌ها سرچشمه آن باید از خانواده جاری شود تا به اجتماع برسد.

 

******************

 

 

انشا شماره یک

شش ماه از چادری شدنم گذشته

و من هر روز که میگذره خوشحال و راضی ترم از انتخابم

خدایا صد هزاز هزار مرتبه شکر

چادر به من ارزش میده و به خودم افتخار میکنم!

چادر … محافظ من ِ

دیروز که داشتم چادرم رو اتو میزدم… یادم اومد چقدرررررر دوسش دارم

و حس میکردم من و به بانوی دو عالم نزدیک میکنه (من کجاااااا و بانو کجاا!)

این حداقل کاری ِ که ازم برمیاد دیگه!

خدایا کمکم کن بتونم چادرم رو ، حجابم رو حفظ کنم

خدایا کمکم کن هر روزم بهتر از روز قبل باشه

خدای مهربونم کمکم کن کسی باشم که میتونه رضایت تو رو جلب کنه

خدایا دوست دارم

دوسَم داشته باش… لطفا!!!

.

.

.

انشا شماره دو

حجاب من ، چادر مشکی من است

پس چادرم را دوست دارم

من این سیاهی تمام قد را دوست دارم !

خودم ، دوستش دارم و انتخابش کردم !

اما نه به اجبار خانواده و نه به قانون اداره و نه به هر دلیل دیگر

با تمام آرزوهای رنگارنگ ، با تمام راحتی ها ، با تمام دنیا ، عوضش نخواهم کرد

می دانی ، چرا ؟؟

برای اینکه حجاب واجب است و حجاب داشتن  حق من است

مپندار که دست و پا گیر است ، چون که باید دست و پا رابگیرد!

از دست درازی ها و قدم های اشباه

حجاب چون چتری است در برابر باران مسموم نگاه ها !

ذوق خارج از خانه بودنم تنها به چادر سیاهم است !

به اینکه باید از حق خود دفاع کنم …

همان حق داشتن حجاب را می گویم

به اینکه من حق دارم  چادری باشم و تو اگر نخواستی ، نباشی

من یک چادری ام

دوستش دارم و چادری خواهم ماند .

.

.

.

 

انشا شماره سه

من چادرم را دوست دارم، چرا که سیاهیش نشانه رفته و بر زمین نشانده است هرچه سیاهی و ظلمت را، هرچه نگاه زهرآلود را!

من چادرم را دوست دارم، چرا که سنگینی نجابتش، خم کرده است کمر دشمنان را و حصار امن و ایمنش، نقش برآب کرده است نقشه‌های بدخواهان و هرزه‌دلان را!
من چادرم را دوست دارم، چرا که سلاح من در جنگ نرم با دشمن است و خاکریزهای آنان را چه ماهرانه فتح می‌کند. بدون این سلاح قافیه جنگ را از همان ابتدا باخته‌ام و با آن، جبهه اراده و فکر و عزم دشمن را سنگر به سنگر فتح کرده‌ام!
من چادرم را دوست دارم و آن احساس زیبا، امنیت و آرامشی که از داشتنش دارم، هیچگاه با نگاه‌های سنگین عوض نمی‌کنم!
من چادرم را دوست دارم، چرا که مرا یاد کوچه‌های غریب مدینه می‌اندازد، یاد چادر خاکی زهرای اطهر (س) و چه پیوند زیبایی بین چادر فاطمه(س) و ولایت علی (ع) است. شاید اگر آن روز حرمت چادر زهرا (س) حفظ می‌شد، به زیر دست و پا نمی‌افتاد، هیچگاه علی (ع) خانه‌نشین نمی‌شد!
من چادرم را دوست دارم، چرا که هرگاه می‌ایستم و آن را با افتخار به سر می‌کنم، به یاد هزاران شهیدی می‌افتم که بر خاک افتادند تا زنان ایران زمین با وقار بایستند!
سرخی خونشان فرش انقلاب شد تا سیاهی چادر زنانی چون من برافراشته بماند، در سطر سطر وصیت‌نامه‌هایشان اینگونه مرا به رعایت حجاب سفارش کردند:
«خواهرم، محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می‌کشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می‌بینی و دشمن تو را نمی‌بینید.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که به این سخن گهربار مولایم علی(ع) یقین دارم که فرمودند: «بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد» و چادر مصداق کامل این گفتار است، برترین پوششی است که مرا به خدای مهربان وصل می‌کند و مرا از هرچه غیر اوست جدا می‌سازد.
من چادرم را دوست دارم، چرا که همین سخن رهبر و مقتدایم امام خامنه‌ای برایم بزرگترین و قاطع‌ترین حجت است که در بحث حجاب و عفاف فرمودند: «چادر یک نشانه ملی است، هیچ اشکالی هم ندارد. هیچ منافاتی با هیچ نوعی تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعا بنای تحرک یا کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد. لباس رسمی زن می‌تواند چادر باشد و همان‌طور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که شاید مُحرمی، این افتخار نصیبش شود که خیمه‌گاه عزاداران حسینی گردد. آن روز که پسرم بیاید و چادر مرا بخواهد و با همبازی‌هایش در کوچه عزای حسین (ع) برپا کند!
من چادرم را دوست دارم، چرا که چادر برای من نماد عفاف است و حجاب، نماد نه گفتن به تمام آرزوهای رنگارنگ دنیایی، نماد فاطمه‌وار زیستن و خدایی شدن!
من چادرم را دوست دارم…

.

.

.

انشا شماره چهار

منم یه روزی از حجاب متنفر بودم اما الان حجابمو دوست دارم چون بهم ازادی میده

حجابمو دوست دارم چون کسی تو خیابون به خودش اجازه نمیده مزاحمت ایجاد کنه

حجابمو دوست دارم چون یه حس امنیت و ارامش بهم میده

حجابمو دوست دارم چون باعث میشه خانوم تر جلوه کنم

حجابمو دوست دارم چون باعث میشه از نگاه ها بد در امان باشم

حجابمو دوست دارم چون خدا ازم خواسته و با جون و دل انجامش میدم

حجابمو دوست دارم چون به خاطر اینکه الان داشته باشیم اش خون ها ریخته شده

حجابمو دوست دارم چون مثل خاریه تو چشم دشمن ها

حجابمو دوست دارم چون هیچ وقت از مد نمی افته

حجابمو دوست دارم چون میراث حضرت فاطمه ی زهرا (س)

حجابمو دوست دارم چون باعث میشه دل هیچ ادم هرزه ای واسم نتپه

حجابمو دوست دارم چون ارزشش اونقدر زیاده که شبکه های خارجی دارن خودشون و میکشن و کلی هزینه میکنن که از چشممن بندازنش ولی نمیتونن

حجابمو دوست دارم چون با وجود سن کم منو حاج خانوم صدا میزنن

حجابمو دوست دارم چون داشتنش توفیق میخواد

حجاب من همون چادرمه من چادرم و دوست دارم

نظرات و ارسال نظر