انشا درباره سحرخیز باش تا کامروا شوی
انشا درباره سحرخیز باش تا کامروا شوی
انشا درمورد سحرخیز باش تا کامروا شوی
همیشه انسان های موفق کسانی بوده اند که زودتر از همه از خواب بیدار شده اند و روز خود را زودتر از دیگران شروع کرده اند, زیرا فرصت بیشتری برای انجام امور وکارهای خود دارند و نسبت به دیگر اتفاق ها و رخدادهای روزمره مطلع تر خواهند بود .
اما انسان هایی که از خواب خود دیرتر بیدار می شود و به دنبال آن دیرتر به سراغ کارهای خود می رود علاوه بر نرسیدن به همه ی کارهای خود و تاخیر و عقب ماندگی در کارها، خستگی بیشتری را متحمل می شوند به علت آن که استرس و نگرانی بیشتری دارند با تمرکز و دقت بالا نمی توانند به کارهای خود رسیدگی کنند و به همین علت است که از زمان های قدیم تا به اکنون گوش به گوش و دهان به دهان این مثل نقل شده است تا الگوی خوبی برای همگی باشد .
از همان کودکی انسان ها این مثل گوهربار را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با سحرخیزی کامروا و پیروز در زندگی دنیوی و اخروی خود باشند زیرا چنین انسانی در زندگی خود آرامش بیشتری و استرس و نگرانی کمتری دارد و موفق تر و پرافتخارتر برای خانواده و جامعه ی خود می باشد و همچنین چنین انسانی در رحمت خداوند به رویش باز می شود و با خواندن نماز پنج گانه ی خود و اصول اسلامی در زندگی اخروی خود نیز پربارتر و سربلندتر خواهد بود.
*************
مثل نویسی دریافت خود را از مثل سحرخیز باش تا کامروا شوی را بنویسید.
ساده نویسی مثل نویسی سحرخیز باش تا کامروا شوی
همیشه انسان های موفق کسانی بوده اند که زودتر از همه از خواب بیدار شده اند و روز خود را زودتر از دیگران شروع کرده اند. زیرا فرصت بیشتری برای انجام امور وکارهای خود دارند و نسبت به دیگر اتفاق ها و رخدادهای روزمره مطلع تر خواهند بود و زمان بیشتری نسبت به دیگران در اختیار دارند اما انسان هایی که از خواب خود دیرتر بیدار می شود و به دنبال آن دیرتر به سراغ کارهای خود می رود علاوه بر نرسیدن به همه ی کارهای خود و تاخیر و عقب ماندگی در کارها، خستگی بیشتری را متحمل می شوند به علت آن که استرس و نگرانی بیشتری دارند با تمرکز و دقت بالا نمی توانند به کارهای خود رسیدگی کنند و به همین علت است که از زمان های قدیم تا به اکنون گوش به گوش و دهان به دهان این مثل نقل شده است تا الگوی خوبی برای همگی باشد . از همان کودکی انسان ها این مثل گوهربار را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با سحرخیزی کامروا و پیروز در زندگی دنیوی و اخروی خود باشند زیرا چنین انسانی در زندگی خود آرامش بیشتری و استرس و نگرانی کمتری دارد و موفق تر و پرافتخارتر برای خانواده و جامعه ی خود می باشد و همچنین چنین انسانی در رحمت خداوند به رویش باز می شود و با خواندن نماز پنج گانه ی خود و اصول اسلامی در زندگی اخروی خود نیز پربارتر و سربلندتر خواهد بود.
این نکته در این درس نیز هدف آگاهی ما و موفقیت ما را به دنبال دارد و ما نیز باید آن را سرمشق زندگی خود و نسل های بعد از خود قرار دهیم تا روزی ما نیز کامروا و پیروز و موفق باشیم.
***************
مقدمه: این ضرب المثل اگر چه قدیمی است اما ضرب المثلی است که از حال و روز این روزهای ماانسان ها سخن می گوید و به صورت علمی نیز می توان ان را بررسی کرد.
متن انشا: اگر بخواهیم در این موضوع تحقیقاتی انجام بدهیم به نتایج بسیار علمی و واقعی و جالبی خواهیم رسید در ابتدا لازم است در این باره بگوییم که انسان هر چقدر سحرخیز باشد به نفع خودش هست چرا که وقتی سحر خیزی را عادت کار خود قرار بدهد سود ان را خواهد دید انسان خواهد فهمید که هرروز وقتی سحرخیز باند میشود سرحال و بانشاط روز خود را میگذراند اگر روز خود را با نشاط و سر حالی شروع کند چه می شود؟ نشاط و سر حالی وی کمک خواهد کرد تا وی کارهایش را بدون خستگی و با علاقه انجام بدهد زمانی که با علاقه و بدون خستگی کار خودرا انجام بدهد در نتیجه موفقیت در کار وی اشکارا خود را نشان می دهد سحر خیزی نه تنها در موفقیت و به موقع رسیدن و انجام دادن کارها کمک می کند بلکه در سلامت جسمی و روحی نیز تاثیر بسیار زیادی دارد جسمانی از قبیل تعادل بدنی و اندام مناسب یک فرد وقتی یک فرد از اندام بدنی مناسب برخوردار باشد نه تنها خود فرد راحت زندگی می کند بلکه قلب فرد بصورت طبیعی کار خواهد کرد . فرد به راحتی راه خواهد رفت و کوه نوردی و سایر کارهایی که بااندام مناسب می تواند انجام بدهد لباس هایی که میتواند بخرد حالا اگر بخواهیم از دحاظ روحی بررسی کنیم با به این مورد توجه ویژه ای کنیم که زمانی که فرد اندام مناسب و بدنی راحت و زندگی سالمی داشته باشد انسان از لحاظ روحی نیز تقویت می شود وقتی اندام مناسبی نداشته باشد و نتواند به هر انچه که بخواهد برسد در نهایت حال روحی فرد از هم می پاشد و زندگی دگرگونی خواهد داشت .سحر خیزی بسیار خوب است بخصوص در استفاده و غنیمت شمردن فرصت ها مثل اینکه هیچ کسی دوست ندارد در ترافیک خیابان ها بماند و برای این که در ترافیک ها نماند سعی می کند سحرخیز باشد وقتی انسان نتواند سحرخیز باشد یقینا توانایی کامروا شدن نیز نخواهد داشت و ارامش روانی و روحی خود را از دست میدهد به مرور زمان اما مهم ترین موضوع این است که چگونه بتوانیم عادت کنیم که سحرخیز باشیم این کار مهم ترین مورد شب می باشد این که بتوانیم شبی ارام را به سر ببریم یعنی شب در زمان مناسب بخوابیم تا بتوانیم سحر خیز باشیم
نتیجه: سحرخیز اگر باشیم واقعا کامروا نیز خواهیم بود چرا که موفقیت در کار استفاده از فرصت ها و غنیمت شمردن ان ها در گرو سحر خیزی می باشد پس چه خوب است تلاش کنیم با سحر خیزی ارامش و راحتی را به زندگی خود برگردانیم.
************
مفهوم، معانی و برداشت از ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا باشی
۱- یعنی؛ دعوت کردن و تشویق به سحرخیزی اشاره به این دارد که سحرخیزان در کارهایشان موفق میشوند.
۲- برداشت این حکایت اشاره به این دارد؛ صبح زود از خواب بیدار شدن هم باعث سرحالیست و هم می توان سریع تر به تمام کارهای روزانه رسیدگی کرد .
۳- از بُعد دیگر: سحرخیزی میتواند فواید چشمگیری برای رژیم غذایی، ظاهر و حتی شغل شما داشته باشد.
۴- واقعیت این است که سحر خیزی طراوت و سرحالی به دنبال دارد هم امر سبب می شود تا در فعالیت های روزانه خود موفق و کامروا باشیم.
۵- سحرخیزی و صبح زود در پی کار رفتن از آداب نیکی است که در پیشرفت کارها و انجام به موقع آن بسیار مؤثر است.
داستان ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا باشی
حکایتی از گذشته٬ بزرگمهر٬ هر روز صبح زود خدمت انوشیروان می رفت٬ پس از ادای احترام٬رو در روی انوشیروان می گفت:
سحر خیز باش تا کامروا شوی
شبی٬ انوشیروان به سرداران نظامی اش٬ دستور داد تا نیمه شب بیدار شوندو سر راه بزرگمهر٬ منتظر بمانند.چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید٬ لباس هایش از تنش در بیاورندو از هر طرف به او حمله کنندتاراه فراری برای او باقی نماند.
بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. برهنه به درگاه انوشیروان امد٬پادشاه خندید و گفت:
مگر هر روز نمی گفتی٬سحر خیز باش تا کامروا باشی؟
بزرگمهر گفت:دزدان امشب ٬کامروا شدند٬زیرا انها زودتر ازمن٬ بیدار شده بودند.اگر من زودتر از انها بیدار می شدم و به درگاه پادشاه می امدم من کامرواتر بودم.
داستان دوم برای این ضرب المثل
در مرزبان نامه چنین آمده: بوذرجُمهر هر بامداد به خدمت خسرو شتافتی و او را بگفتی:
شبخیز باش تا کامروا باشی
خسرو به حکم آنکه به معاشرت و معاقرت در سماع اغانی و اجتماع غوانی شب گذشته بودی و با ماهپیکران تا مطلع آفتاب بر ناز بالش تنعّم سر نهاده از بوذرجمهر به سبب این کلمه متأثر و متغیر گشتی و این معنی را همچون سرزنش دانستی، یک روز خسرو چاکران را بفرمود:
تا به وقت صبحی که دیده جهان از سیاهی ظلالت و سپیده نور نیمگشوده باشد و بوذرجمهر روی به خدمت نهد بر وی زنند و بیآسیبی که رساننده جامه او بستانند.
چاکران به حکم فرمان رفتند و آن بازی در پرده تاریکی با بوذرجمهور نمودند.
او بازگشت و جامه دیگر بپوشید چون به حضرت آمد، خسرو پرسید موجب دیر آمدن چیست؟ گفت:
میآمدم دزدان بر من افتادند و جامه من ببردند من به ترتیب جامه دیگر مشغول شدم. خسرو گفت:
نه هر روز نصیحت تو این بود که: شب خیز باش تا کامروا باشی، پس این آفت هم به تو از شبخیزی رسید.
بوذرجمهور بلافاصله جواب داد:
شبخیز دزدان بودند که پیش از من برخواستند تا کام ایشان روا باشد، خسرو از بداهت گفتار به صواب و حضور جواب او خجل گشت.
داستان سوم برای سحر خیزی و کامروا بودن [۱]
برای سحرخیزی فواید زیادی از نظر دینی و علم پزشکی و طبابت بیان شده است که یکی از مهمترین آنها طولانی شدن عمر انسان است. همچنین سحرخیزی موجب ازدیاد طراوت روحی، جسمی و فکری انسان میشود.
سحرخیزی عامل آرامش اعصاب انسان و مانع افسردگی و بی حوصلگی و باعث افزونی روزیهای مادی و معنوی است.
پیامبراکرم (ص) میفرمایند: زمین از سه چیز به سوی خدا ناله و فریاد میکند که یکی از آنها، خوابیدن پیش از طلوع آفتاب است.
همچنین ایشان در حدیثی دیگر میفرمایند: هر که از طلوع صبح تا طلوع آفتاب در جای نماز خود بنشیند خدا او را از آتش جهنم مستور گرداند و گناهانش آمرزیده شود.
حضرت علی (ع) فرمودند: خوابیدن قبل از طلوع آفتاب و قبل از نماز خفتن پریشانی و فقر میآورد.
امام حسین (ع) به ابی حمزۀ ثمالی فرمود: پیش از طلوع آفتاب خواب مکن که من از برای تو دوست نمیدارم، زیرا که حق تعالی روزی بندگان را در این وقت قسمت مینماید و هر که در این وقت در خواب است از روزی محروم میشود.
امیرمومنان (ع) میفرمایند: صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزون میکند؛ همچنین میفرمایند: کسی که خواستار جاودانگی است باید سحرخیز باشد.
************
حکایت کرده اند٬ بزرگمهر٬ هرروز صبح زود خدمت انوشیروان می رفت٬ پس از ادای احترام٬رو در روی انوشیروان می گفت:
سحر خیز باش تا کامروا گردی.
شبی٬ انوشیروان به سرداران نظامی اش٬ دستور داد تا نیمه شب بیدار شوندو سر راه بزرگمهر٬ منتظر بمانند.چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید٬ لباس هایش از تنش در بیاورندو از هر طرف به او حمله کنندتاراه فراری برای او باقی نماند.
بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. برهنه به درگاه انوشیروان امد٬پادشاه خندید و گفت:
مگر هر روز نمی گفتی٬سحر خیز باش تا کامروا باشی؟
بزرگمهر گفت:دزدان امشب ٬کامروا شدند٬زیرا انها زودتر ازمن٬ بیدار شده بودند.اگر من زودتر از انها بیدار می شدم و به درگاه پادشاه می امدم من کامرواتر بودم.