انشایشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

انشا در مورد طلاق - انشای | جدیدترین انشا

سخن دوست :امام علی (ع) : دانش، نابود كننده نادانى است.

انشا در مورد طلاق

انشا در مورد طلاق

انشا در مورد طلاق

/ انشا در مورد طلاق /

****************

انشا در مورد طلاق

طلاق بر روی مرد و زن پیامدهای خاص خود را دارد. روند طلاق در کودکان تاثیرگذار است و متاسفانه به گفته برخی از کارشناسان مسائل خانواده، پدر و مادر در روند جریان طلاق به طور کلی کودکان خود را نمی بینند.

کودک در جریان طلاق والدین احساس امنیت، اعتماد به نفس و تداوم زندگی خانوادگی خود را از دست می دهد. تاثیر طلاق در کودکان زیر ۳ سال باعث از بین رفتن اعتماد و دلبستگی کودک به محیط اطراف می شود. بهانه جویی، خشم، عصبانیت، اختلالات خواب، افسردگی و انزوا از دیگر پیامدهای طلاق بر روی این کودکان است. اثر طلاق در کودکان ۳ تا ۶ سال به گونه دیگر خودنمایی می کند، کودکان در این سن به سمت استقلال و خودکفایی گام بر می دارند و این چالش بزرگ آنها در این سن است. کودکان در این سن برای خود قدرت های خیالی قائلند و از طرفی به والدین هم اعتماد و یا بی اعتمادی پیدا کرده اند. وقتی طلاق برخلاف دعاها و آرزوهای آنان صورت می گیرد نوعی احساس گناه و شکست خوردگی در ذهن آنها به وجود می آید. با این همه میزان واکنش های هیجانی کودک بستگی به سن، درک و آگاهی آنان از محیط اطراف دارد.

بدیهی است یکی از عواملی که سبب بروز ترس و اضطراب در کودک می شود مشکلات زن و مرد در محیط زندگی است. اغلب کودکان خردسال به دلیل عدم درک صحیح از موضوع مورد بحث والدینشان با بروز رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه در صدد مقابله با شرایط موجود بر می آیند و از طرف دیگر ممکن است تصور کنند که عامل اصلی اختلاف آنها هستند و دچار احساس گناه شوند، آنان فکر می کنند اگر رفتار دیگری در ارتباط با پدر و مادر داشته باشند، می توانند درگیری های موجود پدر و مادر را کاهش دهند.

کودکان دبستانی اغلب اضطراب ناشی از مشاجره های والدینشان را با نداشتن تمرکز در انجام تکالیف مدرسه و افت تحصیلی نشان می دهند. در سنین نوجوانی فرزندان به طور کامل متوجه طلاق شده و واکنش هایی از جمله خشم زیاد، نگرانی در مورد آینده و احساس مسئولیت نسبت به درست کردن شرایط موجود را دارد و سعی در واسطه قرار گرفتن میان پدر و مادر و ایجاد صلح و آشتی در میان آن را دارند و در شرایطی نیز با خونسردی نظاره گر موضوع طلاق والدین هستند. سن کودک در هنگام طلاق در واکنش های آنان تفاوت ایجاد می کند. اطفالی که در سن ۳ تا ۶ سالگی هستند واکنش شدیدی نسبت به طلاق دارند.

اختلالات رفتاری به صورت از دست دادن مهارت هایی که تازه کسب کرده اند، ظهور می کند، برای نمونه حرف زدن آنها کودکانه تر می شود و شب ادراری پیدا می کنند، زیرا مسئله طلاق برای آنان غیر قابل درک است و کودک در هنگام طلاق دچار نگرانی می شود که شاید پدر و مادر نیز او را طلاق دهند. بسیاری از کودکان طلاق، در یادگیری نیز دچار مشکل می شوند و افت تحصیلی پیدا می کنند نوجوانان در مرحله بلوغ راحت تر مسئله طلاق را درک می کنند ولی هنوز هم آزرده و یا خشمگین به جدایی پدر و مادر نگاه می کنند.

نکته بسیار مهم آن است که کودک در هر سنی خود را مقصر در طلاق پدر و مادر می داند و این موضوع کودک را آزار می دهد. بنابراین نباید دوران نداشتن تفاهم و مشاجره زن و مرد در خانه را بر روی روحیه کودک فراموش کرد. حتی اگر پدر و مادر تصور کنند که با بهترین شیوه ممکن و با آرامش و متانت کامل از هم جدا شده اند، باز هم تجسم اینکه والدین قصد جدایی دارند برای کودک دلهره آور و ترسناک است.

برخی روان شناسان معتقدند که ریشه اضطراب های دوران کودکی و یا نوجوانی در احساس گناه، تنش و نگرانی نهفته است. در این میان خانواده هایی هستند که محیطی متشنج برای کودکان خود فراهم می آورند و دنیایی سراسر شادی و امنیت کودک خود را تبدیل به استرس و نگرانی می کنند. این موارد برای کودکان مشکلات بسیاری را بوجود می آورد. پسری که مجبور می‌شود بعد از طلاق با مادر خود زندگی کند در همانندسازی مثبت مردانه دچار مشکل می‌شود و برعکس دختری که به ناچار مجبور است با پدر خود زندگی کند قادر به همانندسازی زنانه نخواهد بود، بطور کلی کودکان در پذیرش نقش مبتنی به خود دچار مشکل می شوند. گاهی اوقات یکی از والدین چند فرزند را سرپرستی می کند، این موضوع فشار بسیاری را به فرزند بزرگتر وارد می کند و او بر حسب جنسیت خود مجبور است نقش پدر و یا مادری را که طلاق گرفته ایفا کند.

به طور کلی برخی والدین قبل از قطعی شدن طلاق، آن را با فرزندان مطرح نمی کنند. برخی دیگر بدون آمادگی فرزندان موضوع طلاق را مطرح کرده و برخی فرزندان نیز به دلیل وجود درگیری های لفظی و فیزیکی والدین خود نسبت به ایجاد جدایی و طلاق میان والدین شان آگاهی نسبی دارند، اما در همه این موارد روح و روان فرزندان آسیب جدی خواهد دید.

با این همه تحقیقات نشان می دهد که به طور معمول بعد از طلاق شرایط سختی برای فرزندان خواهد بود و اگر فرزندان نتوانند به درستی با این مسأله کنار آیند، دچار مشکلات روحی و روانی بسیار جدی خواهند شد، بنابراین، لازم است نقش والدین در زندگی فرزندان به درستی ایفا شود. فرزندان را وسیله و ابزاری برای ابزار خشم نسبت به طرف مقابل خود قرار ندهیم. با کودکان خود صحبت کنیم و به آنها بگوییم طلاق تقصیر آنها نیست و به دست آنها هم قابل پیشگیری نیست. به خاطر داشته باشید که کودک هیچ گاه نمی تواند پدر و مادر خود را طلاق دهد.

*************

انشا در مورد طلاق

طلاق عبارت است از برهم زدن مرد پیمان زناشویی را و بر خلاف نکاح که از استحباب برخوردار است، طلاق از کراهت و مبغوضیت برخوردار می باشد. طلاق عاطفی یا طلاق خاموش، خطرناکترین نوع طلاق است و علایم آن عبارت است از: عدم توجه به خواسته های همسر، مخدوش شدن نقش های خانواده، سرکوب شدن نیازها و … زن و شوهر به طور فیزیکی از هم جدا نمی شوند و در کنار هم زندگی می کنند. یکی از انواع طلاق است که در جایی ثبت نمی شود و در مقابل طلاق رسمی و قانونی است. اسلام سخت باطلاق مخالف است و می خواهد تا حد امکان طلاق رخ ندهد. آیات و روایات بسیاری مبنی بر مذمت طلاق وارد شده است. از عوامل زمینه ساز طلاق عاطفی می توان به عدم کفویت زوج و زوجه در اسلام و ایمان، اخلاق، سن و تحصیلات، عدم انتخاب صحیح و درک متقابل زوجین، عدم آموزش و مهارت های زندگی قبل از ازدواج، سوء مدیریت در زندگی اجتماعی و زناشویی، آسیب دیدن کارکردهای، زیستی و عاطفی خانواده، عدم توجه به جاذبه های جنسی، از بین رفتن قبح طلاق، روح تجمل و اسراف، فریب در ازدواج، دخالت دیگران در زندگی، رواج دوستی های اینترنتی و خیابانی، اعتیاد به مواد مخدر و بیکاری اشاره کرد و از دلایل افزایش طلاق در جامعه می توان به کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی در بین جوانان، ترویج روزافزون فردگرایی، فقدان سرمایه گذاری برای زندگی مشترک، عدم درک صحیح یکدیگر، مسوولیت گریزی، تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و از آسیب های طلاق عاطفی بر نظام خانواده می توان به تزلزل و سستی بنیان خانواده، اختلالات روحی و روانی زوجین، روابط جنسی موازی، ناتوانی زوجین در تربیت فرزندان، طلاق عاطفی الگوی منفی، عدم سازش زوجین و ناهنجاری های اجتماعی اشاره نمود. از راه های پیشگیری از طلاق عاطفی می توان به درمان اختلالات روحی و روانی زوجین نظیر افسردگی، اضطراب، استرس و خشونت و پرهیز از تحریک اطرافیان، همکاری و درک متقابل زوجین، حفظ استقلال زندگی زناشویی، یادگیری مهارت ارتباط موثر، عدم توجه به حرف دیگران، دخالت بی جای اقوام و بستگان، تغییر سبک زندگی خانواده ها، لزوم یادگیری مهارت های زندگی و آموزش های قبل از ازدواج، عدم حمایت خانواده از طلاق، کاهش عواطف و احساسات زوجین، پایین آوردن سطح انتظارات، دوری از هر گونه تحقیر و تهمت و ایجاد شور و نشاط در محیط بیرون و خانواده اشاره کرد.

*********

انشا در مورد طلاق

پیوند زناشویی نیز همانند همه ی روابط انسانی دیگری می تواند دستخوش افت و خیزهایی شود. گاه این پیوند مستحکم تر از آغاز آن ادامه می یابد و گاه مجموعه یی از دلایل این رابطه را به بست کشانده و تداوم آن را نا میسر می سازد. اگر گسست این پیوندها تنها آینده ی زن و شوهر را تحت تاثیر قرار می داد، شاید چندان اهمیتی نداشت و فقط آن دو نفر می بایست با عوارض ناشی ازا ین جدایی بسازند. اما وقتی در اطراف خود به زوج هایی بر می خوریم که از هم جدا شده اند، در می یابیم که نزدیکان آنان، از فرزندانشان گرفته تا پدر و مادر، همگی متاثر از قطع این رابطه اند، رابطه ای که به ظاهر میان دو نفر شکل می گیرد ولی چون شالوده ی خانواده را می سازد تداوم یا گسست آن به عنوان یک واحد اقتصادی و اجتماعی بر کل جامعه اثر می گذارد.

به عبارت ساده تر، زن و شوهری که کارشان به جدایی می کشد هم خود باید بار شکست رابطه یی را که انتظار تداوم آن می رفت بر دوش بکشند و گاه از این بابت تعادل روحی خود را از دست بدهند و هم مسئولیت بزرگ کردن فرزندانی را به تنهایی یا با همسر دیگری متحمل شوند، آن هم در حالی که نه خود نه فرزندان شان آمادگی روانی چنین تغییری را ندارند. بسیار پیش آمده است که فرزندان طلاق سرنوشت ناگواری پیدا کرده اند. برای نمونه، مرد همسر دیگری اختیار کرده است و یا زن به همین ترتیب و برای فرزندان ازدواج اول جایی در خانواده ها نیست. این بچه ها گاه طرد می شوند یا مورد آزار قرار می گیرند و در بهترین حالت از آنان غفلت می شود و کسی مسئولیت آنان را نمی پذیرد. البته زن و شوهری که از هم جدا شده اند مورد شماتت اجتماع قرار می گیرند که چرا به فکر فرزندان خود نبوده اند. می بینیم تا مدت ها پس از جدایی نیز هنوز حرف آنان بر سر زبانهاست. در عین حال فراموش نکنیم در جوامع سنتی مانند کشور ما وضعیت زنان طلاق گرفته عموما بسیار دشوارتر است. آنان بیشتر از هر کس دیگری سرزنش می شوند که چرا با شرایط ناگوار نساختند تا فرزندشان چنین آواره نشود.

************

انشا در مورد طلاق

دهها زوج به بن بست رسیده و گاه همراه با کودکانی که بی تردید قربانی توقعات بیش از حد ندانم کاریها ، خودخواهیها ، فریبها ، لغزشها ، بی ارادگی ها ، باری به هر جهت بودنها ، دروغ ها ، و بالاخره ناسازگاریهای والدین خود شده اند در راهروهای دادگاه حضور می یابند تا در محضر دادگاه به پیوندی که روزگاری با عشق و علاقه ای شدید (و گاه بی آن ) بر آن صحه گذاشته اند خط بطلان بکشند . در این میان چهره کودکانی که معصومانه و بی خبر از سرنوشت غم آوری که انتظارشان را می کشد در راهروهای دادگاه به بازیهای کودکانه شان مشغولند . راستی آینده آنها چه خواهد شد .

در ایران به ندرت در زمینه طلاق تحقیق همه جانبه و عمیق صورت گرفته است اما نگاهی به آمار موجود از جمله بررسی آماده طلاق طبق نشریات سازمان آمار ایران تفاوت درصد طلاق در مناطق مختلف و روند آن را در سالهای اخیر نشان خواهد داد . در حال حاضر متوسط نرخ طلاق در ایران ۹% است و تعداد طلاق در شهر حدوداً ۳ برابر روستا می باشد و در میان این دو عشایر کشور پایین ترین نرخ طلاق و شهرها بالاترین نرخ را داشته اند .

 

نظرات و ارسال نظر